بمعنی ساحل دریا. کنار دریا. در پهلوی آمده: جای به ایشان ایدون تنگ بکرد که سپاه اردشیر را گذشتن نشایست و اردشیر خود تنها به بار دریا افتاد. (کارنامۀ اردشیر پاپکان ترجمه صادق هدایت ص 20). رجوع به ’بار’ (اروندبار) شود
بمعنی ساحل دریا. کنار دریا. در پهلوی آمده: جای به ایشان ایدون تنگ بکرد که سپاه اردشیر را گذشتن نشایست و اردشیر خود تنها به بار دریا افتاد. (کارنامۀ اردشیر پاپکان ترجمه صادق هدایت ص 20). رجوع به ’بار’ (اروندبار) شود
یعنی ای خدای بزرگ ! (برهان: بارخدا) (هفت قلزم: بارخدا) (دمزن). اللهم !: گفت بارخدایا من میدانم که تو خدای بر حقی. (قصص الانبیاء ص 89). بارخدایا تو یونس را بمابازده. بارخدایا بتو گرویدیم. (قصص الانبیاء ص 136). بارخدایا اگر ز روی خدایی طینت انسان بآخشیج سرشتی. (منسوب به ناصرخسرو). گفتیم بارخدایا این چیست ؟ گفت آن همه منم نه غیر من. (تذکره الاولیاء). داود بگریست و گفت: بارخدایا آنکه معجون طینت او از آب نبوتست... (تذکره الاولیاء). بارخدایا مهیمنی و مقدر وز همه عیبی مقدسی و مبرا. سعدی
یعنی ای خدای بزرگ ! (برهان: بارخدا) (هفت قلزم: بارخدا) (دِمزن). اللهم !: گفت بارخدایا من میدانم که تو خدای بر حقی. (قصص الانبیاء ص 89). بارخدایا تو یونس را بمابازده. بارخدایا بتو گرویدیم. (قصص الانبیاء ص 136). بارخدایا اگر ز روی خدایی طینت انسان بآخشیج سرشتی. (منسوب به ناصرخسرو). گفتیم بارخدایا این چیست ؟ گفت آن همه منم نه غیر من. (تذکره الاولیاء). داود بگریست و گفت: بارخدایا آنکه معجون طینت او از آب نبوتست... (تذکره الاولیاء). بارخدایا مهیمنی و مقدر وز همه عیبی مقدسی و مبرا. سعدی